به گزارش سایت گروه سریال
پسر شجاع و جسور (
در این شهر کوچک خانواده ای زندگی میکنند که ملک و زمین های زیادی دارند و بسیار ثروتمند هستند که این خانواده دختری بسیار زیبا به نام سوهان (طوبی بیوک اوستون) دارد که زیبایی آن زبانزد بود.
تو ملاقات اول جسور و سوهان عشقی پرشور بین شان شروع می شود فقط بین این دو موضوع های بسیار زیادی وجود دارد که دو طرف از آنها بی خبرند.
خانواده جسور و خانواده سوهان در زمان های بسیار قدیم همدیگر را می شناختند و بین این دو خانواده یک جنگ و دعوای بسیار بزرگی رخ داده بود که دو عضو جوان این دو خانواده از این موضوع بی خبر هستند.
این حساب بسته نشده قدیمی بین دو خانواده بر روی عشق دو عضو جوان این خانواده ها سایه انداخت و حوادث گذشته بین دو خانواده عشق این دو را به حالت ناممکن در آورده است.
با گذشت زمان علت و راز آمدن جسور به این شهر کوچک بر ملا خواهد شد
سریال پاتریکس یکی از پرمخاطب ترین و موفق ترین سریال های ترکیه است. به گزارش دیلی پخش این سریال به زودی در گروه شبکه های ldquo;جمrdquo; نیز آغاز خواهد شد. بازیگران نقش اصلی این مجموعه کیوانچ تاتلیتوء و طوبی بیوک اوستون می باشند. آنها را در سریال های مختلف و موفق بسیاری دیده اید و می شناسید. این کار دومین پروژه مشترک طوبی و کیوانچ است. این دو هنرپیشه در گذشته در کمپین تبلیغاتی یک برند ادکلن، برای یک شرکت عربی با هم همکاری کرده اند. *سریال پاتریکس *با یک اتفاق آغاز می شود. کیوانچ با ماشین در راه است و اسب طوبی به صورت ناگهانی جلوی راه او قرار می گیرد. اسب از راه خود خارج شده و به سوی پرتگاه می تازد. اما کیوانچ به دنبال آنها رفته و دختر اسب سوار را نجات می دهد. به این طریق دو شخصیت اصلی داستان با هم آشنا می شوند. داستان در واقع حکایت یک انتقام قدیمی است. کیوانچ به دلیل گرفتن انتقام زندگی از دست رفته پدرش با یک نقشه قبلی وارد دهکده کورلوداء شده و سعی بر اجرای نقشه اش دارد. به روایتی این داستان اقتباسی از یک حکایت واقعی است که تصویر میان عشق و انتقام را نشان می دهد
خلاصه داستان و قسمت آخر
لوکیشن اصلی سریال جدید پاتریکس ویلایی در دل طبیعت است
سریال پاتریکس محصول شرکت پروداکشن آی یاپیم است و با هزینه های هنگفتی شروع به کار کرده است. همچنین بازیگران نقش اصلی آن نیز در لیست گران قیمت ترین بازیگران ترک قرار دارند. این مجموعه در استانبول تصویربرداری می شود. لوکیشن اصلی این مجموعه منزل خانواده سیماوی در پولنزکوی است که یکی از مطرح ترین خانواده های جامعه اشراف استانبول می باشند. مکان تصویربرداری، بسیار راحت و مناسب کار بوده و در عین حال نزدیک به مرکز شهر است. به همین دلیل بازیگران و اکیپ این کار به راحتی می توانند رفت و آمد کنند. طبق اخبار سایت های خبری ترک، این ویلای لوکس سه طبقه، دارای یک مزرعه و یک برکه در اطراف آن نیز هست و در دل طبیعت قرار دارد. مبلغ کرایه این ویلای بسیار باشکوه در اخبار ذکر نشده است. گفته می شود خانواده سیماوی برای جلوگیری از آسیب های احتمالی، اشیاء آنتیک و گران قیمت منزل خود را به انبار منتقل کرده اند.
دکوراسیون داخلی لوکیشن اصلی سریال پاتریکس
پاتریکس نه تنها از سناریو قوی و بازیگران موفقی برخوردار است، بلکه در زمینه دکوراسیون داخلی و طراحی صحنه نیز موردتوجه قرار می گیرد و خبرساز می شود. دکور این منزل سبکی مدرن کلاسیک دارد. تناسب رنگ ها در این تصاویر بسیار چشمگیر بوده و می تواند منبع الهام دکوراسیون های لاکچری باشد. ویلای سه طبقه ای که لوکیشن سریال ldquo;پاتریکسrdquo; است، با دیوارهای بلندی در اطراف آن پوشیده شده و امنیت بسیاری دارد. سالن بزرگی که در ورودی این ویلای لوکس قرار دارد، محل گردهمایی خانواده است. در این قسمت شومینه ای بسیار زیبا به چشم می خورد و کفپوش از جنس چوب است که فضای شیک و در عین حال گرم و صمیمانه ای را فراهم کرده است. کتابخانه ای که در اطراف شومینه وجود دارد نیز بسیار متفاوت است. مبلمان رنگ بژ استفاده شده در این قسمت بسیار راحت و قابل استفاده بوده و با مبلمان چرم قهوه ای رنگ هماهنگی خاصی دارد. مجسمه های آنتیک و تابلوهای موجود در این ویلا بسیار زیبا و خاص می باشند. میز غذاخوری هشت نفره در بخش دیگری از سالن قرار دارد و صندلی های زرشکی رنگ اطراف این میز بسیار لوکس و زیباست و با جزئیات دیگر موجود در آن قسمت هماهنگ شده است. پنجره های چوبی اطراف این فضا نور آفتاب را به داخل هدایت می کنند. در طراحی دکوراسیون بیشتر قسمت های این ویلا از طبیعت اطراف الهام گرفته شده و به همین دلیل از چوب استفاده بسیاری شده است. این ویلا سمبل زندگی لوکس و مدرن در دل طبیعت است
معرفی و بیوگرافی بازیگران سریال پاتریکس
کیوانچ تاتلیتوغ (Kıvanccedil; Tatlıtuğ) در نقش جسور
کیوانچ تاتلیتوغ در شهر آدانا در جنوب
در آدانا به دنیا آمده، بزرگ شده و خانواده او برای مدت بیشتر از صد سال در کار نانوایی بوده اند.
او تحصیلات خود را در دبیرستان Yenice Ccedil;ağ Private High School در حالی که در دوران دبیرستان در بازی بسکتبال عالی بود تمام کرد.
هنگامی که پدر او مریض شد آنها به استانبول نقل مکان کردند تا پدرشان درمان مناسب را دریافت کند. در استانبول او به عنوان بازیکن بسکتبال آماتور به عضویت باشگاه ورزشی بشیکتاش درآمد. کیوانچ تاتلیتوغ در سال ٢٠٠٢ به عنوان نماینده کشور ترکیه توانست عنوان بهترین مدل مرد جهان را به دست آورد و بعدها هم جوایز بسیاری در عرصه
معروفیت کیوانچ تاتلیتوغ بیشتر به خاطر بازی در سریال های عشق ممنوع، ایزل و کوزی گونی بوده است
طوبی بیوک اوستون (Tuba Buuml;yuuml;kuuml;stuuml;n) در نقش سوهان
خدیجه
در سال ۲۰۰۳ در ۴ قسمت آخر سریال مقام سلطان (Sultan Makamı) بازی کرد. پس از آن در سال ۲۰۰۴ اولین فیلم سینمائی به نام پدرم و پسرم (Babam ve Oğlum) نقش کوتاهی را بازی کرد.
در همان سال در یک سریال تلویزیونی به نام Ccedil;emberimde Guuml;l Oya بازی کرد و پس از آن در یک فیلم تلویزیونی به نام گلعذار (Guuml;lizar) بازی کرد. سپس در سال ۲۰۰۵ با ایفای نقش در سریال Ihlamurlar Altında در کشورهای عربی به شهرت رسید و طرفداران زیادی پیدا کرد. در سال ۲۰۰۷ در سریال دیگری به نام عاصی (Asi) بازی کرد.
طوبا بویوک اوستون در ضمن بازی در این سریال ها در چند تبلیغ
وی در
طوبا بویوک اوستون در سال ۲۰۰۹ اولین نقش اول یک فیلم سینمائی به نام Yuuml;reğine Sor را به عهده گرفت. بعد از آن به ایفای نقش در سریال تلویزیونی به نام GOuml;NUuml;LCcedil;ELEN یا همان دلربا می باشد پرداخت که سال ۲۰۱۰ از تلویزیون aTV پخش شد. هم اکنون او از شهرت خاصی در بین کشورهای عربی و کشوهای بلوک شرق برخوردار است وسریال های او از کانالهای تلویزیونی این کشورها پخش شده است طوبابویوک اوستون در سریالی بنام ۲۰ دقیقه ۲۰dakika به کارگردانی <<سردار ایشیک>> محصول ۲۰۱۳ که از شبکه استار پخش شد ایفای نقش کرد. وی در این سریال نقش <<ملک>> را بر عهده داشت؛ ولی این سریال در ترکیه بیننده زیادی نداشت و فقط ۲۵ قسمت طول کشید و در یک فصل به پایان رسید.
جدیدترین سریال او سریال لطیفه است که از ۱۲ مارچ سال ۲۰۱۴ از کانال atv شروع به پخش شده است. او در این سریال پربیینده همبازی
سیزن آکباش اوگولاری (Sezin Akbaşoğulları)
۲۲ آوریل ۱۹۸۱ در شهر ازمیر بدنیا آمده است. او در پروژه های بسیار معروفی حضور داشته است که می توان به سریال Racon Ailem İccedil;in
تامر لونت (Tamer Levent) بازیگر نقش تحسین
نیهان بویوک آغاچ (Nihan Buuml;yuuml;kağaccedil;)
این
دوریم یاکوت (Devrim Yakut)
در ۲۷ مه ۱۹۶۸ در آنکارا بدنیا آمده است و آخرین نقش به یاد ماندنی او در سریال من را فراموش نکن (Unutma Beni) بوده است.
ارکان آوچی (Erkan Avcı)
او در ۱ ژانویه ۱۹۸۲ در شهر دیارب بدنیا آمده است. مشهورترین نقش او در سریال معروف کارادایی بود که
گوزده تورک پنجه (Gouml;zde Tuuml;rkpenccedil;e)
این
فیرات آلتون مشه (Fırat Altunmeşe)
این
Ccedil;ağatay Ulusoy
Aras Bulut İynemli
Ccedil;etin Tekindor
Bensu Soral
Rıza Kocaoğlu
Mustafa Uğurlu
Damla Colbay
Nihal Koldaş
Yıldıray Şahinler
معرفی
شخصیت سارپ با بازی چاتای اولوسوی
سارپ دارای یک
شخصیت مرت با بازی آراس بولوت
مرت برادر گم شده سارپ است که هر دو از این نسبت بی خبر هستند وی در کودکی ۳ سالگی یده شده و مجبور به کار در گروه دست فروشان و گدایان در خیابان های ترکیه شده وی در کودکی توسط دختری که برای او به نام فرشته شناخته شده نجات پیدا کرده و به اکادمی پلیس ملحق شده وی حالا باید در برابر برادر خود که نمیشناسد در با مافیا مبارزه کند مرت اسراری دارد و
شخصیت جلال کباب پز رییس گروه مافیا ترکیه با بازی ستین تکیندور
وی رییس گروه مافیا است که در رستوران کباب پزی خود مشغول به کارهای خلاف و قاچاق و جنایت است هیچ پلیسی تا بحال نتوانسته مدارکی از گناه کار بودن او را ثابت کند وی جاسوسانی در همه جای ترکیه حتی در مرکز پلیس ترکیه دارد
شخصیت ملک با بازی بنسو سورال
ملک
ملک دختری کوچک هست که در خانواده هیچکس به او توجه نمی کند او در خانه ای که ناپدری به او ظلم میکند بزرگ شده است و مادرش از روی فقر رو به کار در میخانه های ترکیه میکند ملک دختری تنهاست که فقط تنها همدم او یاد پدرش و خرگوشی هست که با او بازی میکند.
روزی بین اون و ناپدری و مادرش اتفاقاتی می افتد که ملک دیگر راهی جز ترک خانه ندارد و باید به دنبال علاقه و چیز هایی که دوست دارد برود و در دیگر موضوع سریال فردی به نام زینب با بازی
جانسو دره
برن گکیلدیز
وحیده پرچین بازیگر نقش گونل
جان نرگس
علیزه گوردوم
آهسن اروگلو
خلاصه داستان قسمت اول سریال هسل
طرف دیگه ی داستان دختریه به اسم زینب که عکاسه و علاقه به پرنده ها مخصوصا پرنده های مهاجر داره و توی این زمینه عکاسی می کنه. از طرف فردی به اسم ارجان بهش پیشنهاد کار داده میشه اینکه با یه اکیپ تحقیقاتی و دانشجوها برن خارج برای تحقیقات و
-چرا؟
-آخه پاموک که نمی تونه نامه هامون و بخونه اون مرده.
بچه ها باهاش دعوا می کنن که مگه تو دوستش نداشتی و . زینب ساکتشون می کنه
هسل:میشه یه چیزی بپرسم؟بهشت کجاست؟ زیر خاک؟ ( بهش گفتن پاموک رفته پیش پدر مادرش توی بهشت)
زینب چیزی نمیگه و فقط میگه اگه دوست نداری ننویس. هسلم بهش لبخند میزنه. بعد کلاس کلاه بافتنیش و میده به زینب به خاطر اینکه بهش کمک کرده.
وقتی زینب میره خونه کارت عروسی خواهرش براش اومده (خواهرش از خانواده ای که سرپرستیش و قبول کردن نه
هسل وقتی میره خونه میبینه چنگیز خونه ست( اسباب بازیهاشم دم در میبینه مامانش که داره میره بیرون میگه دیگه بزرگ شدی و از دست این خرت و پرتات خسته شدم) با ترس لرز میره تو خونه در کوبیده میشه چنگیز از اتاق بیرون میاد و سرش داد میزنه که چرا سر و صدا کردی حالا یادت میدم چطوری ساکت باشی و با کمربند میفته به جون بچه بعدا بهش زنگ میزنن و میره .
هسل که گریه می کنه کاغذ مچاله شده ای از تو جیبش در میاره و با حسرت میخونه: از حیاط مسجد به یه خونه ی گرم و نرم (توی آگهی نوشته یه دختر بچه که تو نوزادی توی حیاط مسجد رها شده حالا پنج ساله ست و کنار خانواده ای که سرپرستیش و به عهده گرفتن خیلی خوشبخته).
هسل هر روز و هر شب به هوای این آگهی با خرگوشش(سیکیز) میره تو حیاط مسجد میشینه که شاید اونم یکی ببره و یه خونه ی گرم و نرم پیدا کنه
شب زینب تو رستوران نشسته سوپ میخوره که هسل میاد پیشش .میگه منم پول دارم و یه بستنی آب شده سفارش میده و با خوردنش میگه :عجب نوشیدنی خوشمزه ای
زینب: بستنی خوردنیه نه نوشیدنی
هسل :خیلی بانمکید معلمم
زینب:نه نیستم هسل: عصبانی اید؟
زینب: نه هسل :قیافه تون اینجوری نشون میده
زینب: قیافم اینجوریه
هسل:ولی به نظر من بانمکید (شوخید) یه چیزی بپرسم؟ شما من و دوست ندارید؟
زینب: بچه ها رو دوست ندارم هسل: پس کاش معلم نمیشدید
زینب: نیستم یه مدت کوتاه معلمم
روی شیشه ی بخار گرفته مینویسه: یونجه و زینب زخم های دست هسل و می بینه.بهش میگه من برسونمت خونه هسل میگه خودم چراغ قوه دارم میرم . وقتی میرسه می بینه بازم چنگیز خونه ست با ترس و خیلی آروم میره تو و سریع میخوابه.
صبحش زینب میره پیش ارجان و میگه من تو مدرسه کار شروع کردم هر وقت اکیپ آماده ی سفر شد زودتر اعلام کنید که به مدرسه اطلاع بدم .برادر ارجان، علی هم اونجاست که انگار از زینب و عکساش خوشش میاد.اما زینب زیاد بهش رو نمیده.
هسل گرسنشه می بینه هیچی تو یخچال نیست چند تا قند میخوره و میره مدرسه وقتی زینب میاد سر کلاس میبینه همه در حال تغذیه خوردنن جز هسل وقتی می پرسه هسل میگه صبحونه زیاد خوردم سیرم بچه ها میگن دروغ میگه هیچ وقت هیچی نمیاره هسل اجازه میگیره میره دستشویی دقتی دیر می کنه زینب یکی از
جانسو (Hazar Erguuml;ccedil;luuml;) دختر یکی از سرشناس ترین و ثروتمندترین خانواده های بالای شهر است,او به دنبال شروع یک زندگی جدید است.کرم (Engin Ouml;ztuuml;rk) در یک خانواده فقیر بزرگ شده و تنها فرزند خانواده است.
کرم برای اینکه رویاهای دوست دوران کودکیش (Mert) را تحقق ببخشد مجبور میشود همراه دوستش به شهر دیگری سفر کند,و دقیقا این سفر نقطه شروع عشق کرم و جانسو است و در این رابطه و آشنایی اتفاقات بسیار جالبی خواهد افتاد
خلاصه داستان قسمت اول سریال ترکی قشر مرفه
کرم یه مصاحبه کاری داره و از اون آدم میپرسه دنبال چی هستی برای کار کردن اونم میگه :تجربه .شخصیت و پول کیه که دنبال پول نباشه .کرم :باور کن اشتباه میکنی و میره از اتاق بیرون و میگه :چونکه تجربیاتم اینو میگه نمیشه پولدار شد .پولدار باید به دنیا اومد اسم من کرم اوزکانه با پول با قدرت و تو دنیای پر فرصت بدنیا اومدم کی دوست نداره اینارو اخه؟جواب بدم؟من .کرم میره پیش پدرش و میگه امروز مرت میاد و میخواد من با ماشین خودش برم دنبالش پدره کرم : میخوای باهاش صحبت کنی؟کرم:بله یکیو جای خودم پیدا کردم تو شرکت و کرم تصمیم گرفته که از شرکت بیاد بیرون و برای خودش زندگی کنه و و پدره کرم میگه من که چیزی ندارم بهت بدم فقط یه مشت خاک کرم هم میگه همین برای من کافیه .جانسو دختره به خانواده بسیار مرفه و پولداره جانسو:اسم من جانسو کورانه کوچکترین فرد خانواده اونا دو تا دختر و یه برادر هستن با پدری مستبد خواهرا جانسو بگوم جدا شده و برگشته خونه .ثریا خانم هم مادره این خانواده هست و جان برادره جانسو هستش .مادره کرم خیلی دوست داره که کرم به شیرین پیشنهاد ازدواج بده و مادرش میپرسه دوسش داری یا نه شیرین رو کرم با خودش میگه دوست ندارم من هیچوقت عاشق نشدم .ثریا رابطه خوبی با جانسو نداره و اونو نحس میدونه و به جانسو میگه تو باید با پسره شاهان آشنا بشی و داره از امریکا برمیگرده و باید اماده بشی و برات وقت گرفتم برای پوستت و لباس هم اماده کردم . کرم میره دنبال مرت که برگشته استانبول و کرم میخواد بهش بگه نمیخواد بره شرکت اما مرت میگه بعدا صحبت کنیم آیشن مادره کرم و پدره کرم برای خانواده مرت کار میکنن
مرت پدر و مادرش رو از دست داده و با بدبحا سلطان مادر بزرگش زندگی میکنه و بدیحا برای اومدن مرت کلی تدارک دیده بود و میگه برات دو تا سوپرایز دارم اول کار عصر میای شرکت و جلسه داریم و دختر کوچیک کوران ها جانسو امروز باهاش ملاقات داری .مرت میاد پیش کرم که زیره درخت نشسته بوده و یاده بچگی هاشون میوفتن که بازی میکردن و مرت و کرم که میرفتن مدرسه کیفشو میداده کرم و به کرم میگه اون زمان گذشت کرم :جدی؟چمدوناتو کی امروز برات جابجا کرد؟ من تا امروز هرچی که تو خواستی شدم دوستت.داداشت .مانعت اما دیگه رویای خودمو دارم و اونجایی که بودن رو نشون میده میگه میخوام وام بگیرم و اینجا رو و اینجا رو بخرم مرت چشماش پره اشک میشه و ارزوی موفقیت میکنه برای کرم مرت از کرم میخواد که جای اون بره سره قرار با جانسو کرم میگه از کجا بشناسمش مرت :هرکی کیف گرون داشت اونه دیگه نمیدونم اسمش جانشل بود یا جانسوکرم تو پارکینگ جانسو رو میبینه اما نمیدونه که همون دختریه که مرت باهاش قرار داره و میره تو رستوران و به گارسون بابت اینکه حواسش به تلفن بوده اعتراض میکنه و جانسو اونو میبینه و خوشش نمیاد میره و یه فالگیر میاد براش فال میگیره میگه:جاتو گم کردی ماشین و خدمتکار و همه چی داری اما دلت خوش نیست و اون زندگی رو دوست نداری و یه عشق بزرگ در انتظارته و به آدم قدرتمند سره راهت قرار میگیره جایی که تو متعلق به اونجا نیستی و انقدر عاشق هم میشید که همه چی رو فراموش میکنید اونو جایی پیدا میکنی که آدماش مثل تو مهربونن اون آدم تقدیره توئه ثریا مادره جانسو تو ارایشگاه اشیل زن دومه متین شوهرش رو میبینه و عصبانی میشه اشیل هم بهش میگه هر چقدر خواستس ژل و بوتاکس بزن اما چیزایی که من به متین میدم تو نمیدی.شب به متین میگه نمیخوام اون زن رو ببینم یا منو انتخاب کن یا اونو مگرنه من طلاق میگیرم و متین بهش میگه همه چیتو از دست میدی جواهرات .ماشین آخرین مدلت همه رو یالا طلاق بگیر اگه ناراحتی .تو جلسه مادربزرگ مرت ازش میخواد فروشگاه ارگانیک رو مدیریت کنه مرت با دلخوری قبول میکنه.کرم زنگ میزنه به مرت میگه من یک ساعت منتظر موندم اما دختره نیومد اونم به مادربزرگش میگه من رفتم هتل اما دختره نیومد و و بدیحا سلطان میگه من این بی احترامی به نوه ام رو فراموش نمیکنم جانسو تراکت استخدام تو فروشگاه ارگانیک رو میبینه و میره برای کار استخدام میشه این همون فروشگاه مرت بوده.مسئول فروشگاه میاد به کارمندا میگه از وزارت بهداشت میخوان بیان بازرسی باید حواسمون باشه این همون فروشگاهی هستش که بدیحا خانم از مرت خواست از اونجا کارش رو شروع کنه و کرم هم میگه کمکت میکنم کرم میاد فروشگاه و کارا رو همه رو درست میکنه و بازرسین بهداشت هم میرن جانسو و کرم همدیگه رو توی فروشگاه میبینن و با هم آشنا میشن بدیحا خانم ثریا رو میبینه و بهش میگه جانسو سره قرار نرفته که مرت رو ببینه.ایشیل به متین برخورده ثریا رو میگه و متین بهش میگه از اول باهات در اینمورد صحبت کرده بودم و اعتراض ندارین ایشیل به جان پیشنهاد میده که باهم غذا بخورن اما جان قبول نمبکنه و ایشیل با خودش میگه به این راحتی ها نمیتونید منو از سرتون باز کنید خانواده کوران.ثریا جانسو رو خیلی نحس میدونسته و حتی جان ازثریا میخواد جانسو بره شرکت کار کنه ولی ثریامیگه نه.
معرفی و اسامی بازیگران سریال ترکی قشر مرفه
خلاصه داستان و آخر
خلاصه داستان سریال تحمل کن دلم
الوان زنی است که به همراه شوهرش طاهر، و دوفرزندش در محله ای فقرنشین در حال زنده مانی است. او در پلی کلینیک محله به عنوان پرنسل سلامت کارمیکند و در اوقات بیکاری به شوهرش طاهر که بازاریاب است کمک میکند. ولی طاهر یک مرد ظالمی است و زنش الوان را کتک میزند. روزی پسرش سلیم که او را دیوانه وار دوست دارد در حال توپ بازی در محله تصادف میکند. درحالی که الوان و دخترش نگران سلیم هستند که زنده می ماند یانه، پی میبرند که پدر سلیم با خانواده ای که بانی تصادف است همکاری کرده است.
تصادف را پسر خانواده ی ثروتمند شانال ها، عاطف، انجام داده ولی یک نفر دیگر گناه آن را به گردن گرفته است. الوان با یک وکیل خبره وباتجربه ای به نام فوعات آشنا میشود و او وکالت این موضوع رابرعهده میگیرد. فوعات مشکلات متفاوتی دارد او با زنش آیسون
بازیگران
بازیگران سریال سلطنت از بازیگران بسیار مطرح آمریکا نیستند اما کم نام و نشان نیز نیستند . در سریال سلطنت بازیگرانی چونAdelaide Kaneو Megan Followsو Celina Sinden وTorrance Coombs نقش آفرینی میکنند . نکته ی جالب این سریال حضور مگان فالو است که این هنرپیشه ی کانادایی همان بازیگر نقش جوانی ان شرلی است و در این سریال خیلی پیر و شکسته شده .
سریال سلطنت سریال درام تاریخی است و از شبکه CW پخش میشد که امسال رکورد پر بیننده ترین سریال را شکست. سریال درباره ی زنی به نام ماری استوارت (Mary Stuart) هست زن جوانی که دنیا اون رو به ماری میشناسد،ملکه اسکاتلند.
ماری نوجوان یک ملکه خودکامه ، زیبا ، احساسی که تازه به قدرت رسیده که همراه با ۴دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به ت و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه. شاهزاده فرانسیس اما مثل خیلی از مردای جوان با مقوله ی ازدواج مشکل داره. ولی جاذبه ی بسیار زیادی بین اون و مری وجود داره.
البته در کنار این برادر ناتنی فرانسیس که به همون اندازه جذاب است هم وجود داره که توسط یه رابطه نامشروع متولد شده. در هر حال وارث تاج و تخت فرانسیس و مری هستند . قسمت اول این سریال در ایرلند فیلمبرداری شده و بیشتر بازیگرانش رو هم بازیگران استرالیایی،انگلیسی و کانادایی تشکیل میدن.
پخش عمده لباس نه ساتیکا با سابقه تولید از سال 1390 در زمینه تولید مانتو، پالتو، تاپ، تیشرت، هودی، راحتی ، انواع لباسهای خانگی، مجلسی و. قابل رقابت با تولیدات برتر خارجی با استفاده از بهترین مواد اولیه و ماشین آلات پیشرفته دوخت که در زمینه تولید اجناس زمستانی و تابستانی تخصص ویژه ای دارد .
روش آسان برای خرید :
علاوه بر اینکه ادرس کانال تلگرام و اینستاگرام ساتیکا در سایت قرار دارد شما میتوانید فقط به شماره09124166480درواتساپپیام بدید و در خواست موجودی روزانه نمایید .
درباره این سایت